کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی...

کیانم ،  یکساله شدی و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . . پسر عزیزم ، فرشته آسمونی من سالروز  زمینی شدنت مبارک... 12 اردیبهشت 91 دو ساعت بعد از به دنیا اومدنت و 12 اردبیشهت 92 ، پنج شنیه شب مصادف با تولد آقا جون ( آقاجونم تولدت مبارک) و پنجمین سالگرد ازدواجمون   به خاطر روزهای سخت نتونستم برات جشن تولد بگیرم ، ولی خونه مامان جون به همراه همه خاله ها یک جشن کوچولو گرفتیم و از اول جشن فقط وسط رقصیدی و دست زدی بازم از عکسای تولدتو می زارم   ...
28 ارديبهشت 1392

جای نگرانی نیست ...

سلام به همه دوستان عزیزم که بزگترین موهبت خداوند در این دنیای پر از حادثه است... ممنونم که با کامنتهایی که می گذاشتید جویای احوال من و کیان بودید ... من بعد از 8 روز ( از 92/1/27 تا 92/2/4) از بیمارستان مرخص شدم !!!!!!!!!!!! بیمارستان و روزهای سخت گذشت ..... خدایا بخاطر سلامتی که به ما انسانها دادی و ما قدر نمی دونیم و شکر شایسته بجا نمیاریم هزار بار سپاسگزارم... خدایا یک لحظه دستمان را رها نکن ... خدایا ممنونم بخاز اینکه باز من کنار کیانم ... خدایا سلامتی و سعادت رو روزی بی پایان پدر و مادرم ، همسرم و خواهرانم قرار بده که در این روزهای سخت کنارم بودند ... خدایا تو را هزاران بار شکر   پ.ن 1 : روزهای سخت رو هر چند...
9 ارديبهشت 1392
1